زمان جاری : پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 - 12:02 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 7
نویسنده پیام
mteymoori210 آفلاین


ارسال‌ها : 23
عضویت: 21 /12 /1392
محل زندگی: ارومیه


رسالت قرآن كریم
[tr][td][tr][td][tr][td][tr][td] [/td][/tr][tr][td]بهترین معرّف برای شرح اوصاف قرآن كریم همانا خود قرآن مجید است و اگر در سخنان عترت طاهره ـ علیهم السلام ـ توصیف قرآن مشاهده می‌شود باز به استناد خود قرآن حكیم است، لیكن بهره‌برداری از آن به عهده همتای وی یعنی ثقل اصغر می‌باشد كه به نوبه خود، قرآن ناطق‌اند، و در هیچ مرحله از مراحل كمال هستی از قرآن جدا نبوده و قرآن نیز در هیچ مقام از مقام‌های وجودی از آنان جدا نخواهد بود، و اگر كمالی در قرآن باشد كه عترت طاهره ـ علیهم السلام ـ فاقد آن باشد، یا كمالی در عترت طاهره ـ علیهم السلام ـ باشد كه قرآن حاوی آن نباشد، اشكال جدایی این دو وزنه‌ی وزین از هم لازم می آید كه روایت متواتر نبی اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن را برای همیشه مردود می‌داند.
آنچه فعلا موردنظر است، رسالت‌ قرآن كریم می‌باشد، یعنی پیام چیزی كه انسان كامل با دریافت آن به سِمَت والای رسالت منصوب می‌گردد، چون رسالت هر پیامبری به گرفتن وحی تشریعی او است كه متن پیام و گوهر رسالت خواهد بود، و شناخت رسالت هر پیامبری در گرو معرفت وحی تشریعی او می‌باشد، چه اینكه نزول هر پیامی به اندازه‌ی ظرفیت هستی آن انسان متعالی خواهد بود، و از رهگذر تفاوت انبیاء با هم: «فَضّلنا بَعضَ النبیّین عَلی بَعض[1]ٍ» و امتیاز آنان از هم: «تلك الرُّسل فضَّلنا بعضهم علی بعض»[2] می‌توان به تفاوت پیام‌ها از هم پی برد، زیرا پیام‌ها گر چه هدف مشتركی دارند لیكن در سعه و ضیق معارف از هم جدا بوده و در انیق و عمیق بودن، همتای هم نیستند.
بنابراین كامل ترین انسانها،جامع ترین پیامها را می‌گیرد و در اثر كلّیت و دوام رسالت خویش مُهر نبوت را به همراه دارد و این نشانه‌ی خاتمیّت را هماره بر دوش می‌كشد و شانه‌ی او زیر بار مسئولیت ختم رسالت و مهر نبوّت، سنگینی توانفرسای آخرین پیام به جوامع بشری را در طول تاریخ احساس می‌فرماید: «اِنّا سَنُلقی عَلَیكَ قَولًا ثَقیلًا[3]»، زیرا رسالت او نه تنها نسبت به حال و آینده است، بلكه باید درباره‌ی ره آورد همه‌ی پیام‌آوران گذشته میزان استوار باشد و آن هم نه در حدّ تصدیق محض بلكه در مرز سرپرستی و نگهبانی و مدیریت و حفاظت همه جانبه، تا آنچه بجا مانده است از آسیب سانحه تحریف و گزند گزافه‌گویان محفوظ بماند، و آنچه از خاطره‌ها رخت بربست یا نابجا تفسیر شده است درست بیان گردد، تا سلسله‌ی پیام‌ها به رهبری قافله سالار آنها یعنی قرآن كریم محفوظ بماند. چه اینكه سلسله‌ی پیامبران با رهنمود سالارشان محفوظ‌اند: «وَ اَنزَلنا اِلَیكَ الكِتابَ بِالحقَّ مُصدِّقاً لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الكِتابِ وَ مُهَیمِناً عَلَیهِ»[4]
انگیزه نهایی هر پیامی به اندازه‌ی درجه‌ی وجودی مبدء فاعلی آن یعنی پیام فرستنده و به مقدار هستی مبدء صوری آن، یعنی محتوی پیام و عصاره‌ی مضمون آن و به سِعَه مبدء قابلی آن، یعنی روح مجرد انسان كامل كه پذیرای آن است خواهد بود. گر چه تمام پیامهای آسمانی از عظمت مبادی چهارگانه یاد شده برخوردارند لیكن بعد از تحلیل نهایی روشن خواهد شد كه هیچ پیامی همتای آخرین پیام الهی نمی‌باشد و امتیاز این پیام نهایی برین، بر تمام پیام‌های گذشته در تمام مبادی چهارگانه همچنان محفوظ است.
اما از لحاظ مبدء فاعلی گر چه خدای سبحان مبدء آغازین همه‌ی رسالت‌ها است لیكن در هر پیامی خداوند، با نام خاص از اسمای حسنای الهی ظهور می‌كند و چون آن اسماء یكسان نیستند، در نتیجه مبدا فاعلی پیام‌ها، نیز در همه موارد متساوی هم نخواهند بود، زیرا رسالتی كه از اسم عظیم نشأت می‌گیرد، همتای پیامی كه از اسم اعظم صادر می‌شود نمی‌باشد، چون اسم عظیم همسان اسم اعظم نیست. اما از لحاظ مبدء صوری یعنی محتوی پیام، همانطوری كه هم اكنون اشاره شد، مضمون دستوری كه از اسم اعظم نازل می‌شود برتر از محتوی دستوری است كه از اسم غیر اعظم نشأت می‌گیرد.
اما از لحاظ مبدء قابلی یعنی روح مجرّد انسان كامل كه قرارگاه وحی الهی است، پیامی كه كامل‌ترین انسان‌ها دریافت می‌نماید كامل‌تر از هر گونه پیامی است كه دیگری آن را دریافت می‌نماید، یعنی همان اسلام ناب كه دین خدایی است: «انَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الاِسلامُ»[5]. و همه‌ی پیام‌آوران الهی همان را دریافت كرده و به امت‌ها ابلاغ نموده‌اند: تفاوت مراتب آن در بطون و عمق و نیز تعالی درجات آن در صعود قابل تردید نیست.
اما از لحاظ مبدء‌ غائی یعنی انگیزه‌ی نهایی و هدف وجودی آن، چون بمقدار مبادی گذشته است و آنها در اوج كمال‌اند پس مبدء غائی آخرین پیام نیز در بلندای كمال بوده و مقامی از آن برتر میسّر صالحان سالك نخواهد بود، و گرنه آخرین دستور نمی‌شد، زیرا سنّت تبدیل‌ناپذیر حقّ بر اینست كه هر استعدادی را به فعلیت برساند و به محروم ماندن هیچ جامعه‌ی شایسته رضا ندهد.
از این رهگذر می توان به راز تعبیر دعای بیست و هفتم ماه رجب كه سالروز بعثت خاتم انبیاء الهی است پی برد: «اللّهم إنّی اسئلك بالتجلّی الاعظم...»[6] زیرا گر چه متكلّم در كلام خود تجلّی می‌كند چنانكه در نهج البلاغه آمده است: «فتجلّی لهم سبحانه فی كتابه من غیر ان یكونوا رأوه»[7]، لیكن تمام تجلّی‌ها همتای هم نیستند و كامل‌ترین آنها همانست كه بر قلب مطهّر كامل‌ترین فرستاده‌ها نازل شده است: «نَزَلَ بِهِ الرّوحُ الاَمینُ عَلی قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرینَ»[8].
نكته‌ای كه تذكر آن در این پیشگفتار سودمند است، اینست كه گر چه مؤمنان موظّف‌اند به همه‌ی پیامبران ایمان بیاورند و هیچ فرقی بین آنان نگذارند: «لا نُفرِّقٌ بَین اَحَدٍ مِن رُسُله[9].» «وَ الّذینَ آمَنُوا بِالله وَ رُسُلهِ وَ لَمْ یُفرِّقُوا بینَ اَحَدٍ مِنْهُمْ اُولئِكَ سَوفَ یُؤتیهِم اُجُورَهُم وَ كَانَ اللهَ غَفُوراً رَحیماً»[10].
لیكن این فرق نگذاشتن، ناظر به اصل رسالت و متن نبوّت می‌باشد نه راجع به درجه آن، و گرنه همانطوری كه باید به اصل سِمَت آنها مؤمن بود لازم است به درجه‌ی خاصّ هر كدام نیز ایمان آورد تا اولوالعزم از غیر اولوالعزم جدا شوند، و در نتیجه خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از غیر آن امتیاز پیدا كند و سرانجام افضل از غیر افضل واضح شود، و بدینوسیله مزیّت پیام خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نسبت به پیام‌های دیگران آشكار گردد، و مسئولیت صیانت و اطاعت و عمومی بودن و عمیق بودن آن هویدا شود.
بررسی هدف قرآن از تحقیق پیرامون اهداف سائر كتابهای آسمانی جدا نیست، زیرا همه‌ی آنها برای تعلیم و تزكیه‌ی انسان نازل شده‌اند و موضوع پیام آنها رهبری بشر است، و حقیقت بشر؛ نه همانند برخی از فرشتگان عالم غیب مجرّد تام است و نه همتای پدیده‌های طبیعی نظیر گیاه، مادّی صرف است، و نه مجموع مجرّد و مادّی است كه كثرت آن حقیقی و وحدت آن اعتباری باشد، بلكه یك واحد حقیقی و گسترده است كه دارای شئون فراوان می‌باشد، و همه‌ی آن شئون ادراكی و تحریكی را خودش اداره می‌نماید و در نهان گوهر روح وی، فطرت توحیدی تبدل ناپذیر ذخیره شده و دامنه‌ی هستی او به طبیعت سیّال بسته است.
چون منطقه‌ی تربیت وحی آسمانی حقیقت انسان است و واقعیت بشر همین است كه اجمالاً اشاره شد، لذا دین خدای سبحان كه همان اسلام ناب است نه چیز دیگر، در هر عصر به صورت وحی تشریعی و كتاب آسمانی ظهور كرده است، و خطوط كلی آن كه راجع به فطرت زوال‌ناپذیر است به نام دین ترسیم شده و هیچ تفاوتی بین ره آورد پیامبران در این زمینه نیست: «انّ الدّینَ عندَ الله الاسلامُ» و اگر فرقی بین آنها مشاهده می‌شود راجع به دقیق و دقیق‌تر بودن و ناظر به تفاوت طولی معارف آنها است، و خطوط جزئی آن كه راجع به تأمین نیازهای بخش سیّال انسانیّت است در طول زمان‌ها شاهد تحوّل‌های مختصری بوده است كه از آن به عنوان شِرعَه و منهاج یاد می‌شود،... «لكلٍّ جَعَلنا شِرعَهً وِ مِنهاجاً»[11].
چون دین برای تهذیب بخش ثابت انسانیت است، هیچ زوالی در او راه پیدا نمی‌كند، زیرا فطرت انسانی كه موضوع پرورش دین است دگرگون نخواهد شد. «لا تَبدیلَ لِخَلقِ الله»[12]، و از این رهگذر رابطه‌ی ره‌آورد پیامبران نسبت به یكدیگر فقط تصدیق است و هیچ تعبیری كه نشانه‌ی نسخ و ابطال و ازاله‌ی دین قبلی باشد در كلمات پیامبر بعدی یافت نمی‌شود، و چون شریعت برای تزكیه‌ی بخش متغیّر انسانیت است زوال‌پذیر می‌باشد، چه اینكه در قلمرو یك شریعت نیز گاهی نسخ الهی رخنه می كند، گر چه روح نسخ در این‌گونه از موارد به تخصیص زمانی بر می‌گردد، از این جهت سرّ تعبیر از پیوند قرآن با كتاب‌های آسمانی و تحریف نشده‌ی پیام‌آوران سلف به: «مصدّقًّا لِما بَینَ یَدَیه» معلوم خواهد شد، یعنی هر جا سخن از دین و خطوط كلی آنست عنوان تصدیق مطرح است نه نسخ و مانند آن، و هر جا سخن از نسخ به میان می‌آید، باید مدار آن را فقط در محدوده‌ی خطوط جزئی بنام منهاج و شِرعَه جستجو كرد.
با تحلیل فرق بین دین و شریعت، و تحقیق قلمرو هر كدام از تصدیق و نسخ و اثبات وحدت دین و تعدد اجمالی شرائع، هم راز تمایز منطقه‌ی تصدیق از محور محو و نسخ ظاهر می‌شود، و هم لزوم توجه به اهداف انبیاء گذشته و اغراض كتاب‌های آسمانی سلف، در تبیین هدف نبی اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و غرض قرآن كریم واضح می‌گردد، و هم سرّ خاتمیّت ره آورد حضرت محمد بن عبدالله(ص) آشكار خواهد شد، زیرا در صورتی كه خدای سبحان به حدّ نهایی رشد بشر آگاهی كامل دارد: «اَلا یَعلَم مَن خَلَقَ وَ هُوَ اللّطیف الخَبیر»[13] قوانین كلی و قواعد اصولی كه هر كدام مبنای فروع فراوانی می‌باشد نازل می‌كند، و راه اجتهاد را تعلیم می‌دهد و پیمودن آن را بر صاحبان قدرت استنباط واجب می‌كند، تا با آگاهی كامل از حدود موضوع و شرط و جزء آن حكم الهی از متون منابع آشكار شود و بدون هجوم اشتباهات زمانی و مكانی درك گردد، و همانطوری كه برای تعلیم اندیش‌مندان آخر الزمان، سوره‌ی توحید و اوائل سوره‌ی حدید را نازل نموده است تا فرزانگان آینده‌ی دور، هم از فیض زلال زمزمه‌ی وحی بهره‌مند شوند، برای تفهیم نیازمندانِ مسائل فقهی، نیز اصول جامع می‌فرستد، تا استنباط‌گران طول تاریخ از بی‌نیاز و قوی كتاب و عترت بی‌بهره نمانند و نظام اجتماعی همچنان در پرتو احكام اسلامی اداره شود.
با عنایت به این پیشگفتار كوتاه، وارد اصل بحث شده و رسالت قرآن كریم كه محور اصلی سخن است در طی چند فصل تبیین می‌شود. [1] . سوره اسراء، آیه 55؛ بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم.
[2] . سوره بقره، آیه 253؛ بعضی از آن پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم.
[3] . سوره مزمل، آیه 5؛ چرا كه ما بزودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم كرد.
[4] . سوره مائده، آیه 48؛ و این كتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل كردیم، در حالی كه كتب پیشین را تصدیق می‌كند، و حافظ و نگهبان آنهاست.
[5] . سوره آل عمران، آیه 19؛ دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است.
[6] . مفاتیح الجنان، دعای شب مبعث؛ پروردگارا از تو درخواست می‌كنم بحق بزرگ‌ترین تجلّی تو.
[7] . خطبه 147؛ خداوند پاك و منزّه خود را در كتاب خویش بدون این كه وی را ببینند به وسیله‌ی آیاتی از قدرتش ارائه داده.
[8] . سوره شعر، آیات 173 ـ 174؛ روح الامین آن را نازل كرده است، بر قلب (پاك) تو، تا از انذاركنندگان باشی.
[9] . سوره بقره، آیه 285؛ ما در میان هیچ یك از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم).
[10] . سوره نساء، آیه 152؛ (ولی) كسانی كه به خدا و رسولان او ایمان آورده، و میان احدی از آنها فرق نمی‌گذارند، پاداششان را خواهد داد؛ خداوند، آمرزنده و مهربان است.
[11] . سوره مائده، آیه 48؛ ما برای هر كدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم.
[12] . سوره روم، آیه 30.
[13] . سوره ملك، آیه 14.[/td][/tr][tr][td]رسالت قرآن ـ آيت الله جوادي آملي[/td][/tr][/td][/tr][/td][/tr][/td][/tr][tr][td] [/td][/tr][tr][/tr]

سه شنبه 12 فروردین 1393 - 10:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :